۱۳۸۷ مهر ۸, دوشنبه

آيا اصحاب سنت پيامبر -صلى الله عليه وسلم-را تغيير داده اند!

بسم الله الرحمن الرحيم







رأي صحابه عليه يكديگر و گواهي آنها بر تغيير سنت پيامبر

اآيا اصحاب سنت پيامبر -صلى الله عليه وسلم-
را تغيير داده اند!
شيعيان به نقل از ابوسعيد خدري مي گويند: «رسول خدا در روز عيد فطر و قربان به مصلّي مي‌ رفت، اولين چيزي كه آغاز مي‌ كرد نماز بود، سپس رو به سوي مردم ايستاده و مردم در مقابل او در صفهايشان نشسته و آنها را موعظه و توصيه كرده‌ و اندرز مي‌ داد، اگر مي ‌خواست كه موضوعي را مطرح كند و يا به آنها دستوري بدهد، چنين مي‌ كرد، و باز مي ‌گشت، ابوسعيد مي‌گويد: مردم بر همين منوال بودند تا اينكه وقتي مروان امير مدينه بود با او در عيد فطر و قربان خارج شدم، وقتي كه به مصلي رسيديم منبري را ديدم كه كثير بن صلت آنرا ساخته است، و مروان قبل از نماز مي خواست بر بالاي آن برود، لباس او را گرفته و او را به طرف خود كشيدم و او مرا به طرف خود كشيد. و بر بالاي منبر رفته و قبل از نماز خطبه خواند، به او گفتم: به خدا قسم كه تغيير داده ‌ايد، گفت: آنچه را كه مي ‌داني گذشت. گفتم: به خدا آنچه را كه مي ‌دانم بهترست از آنچه نمي دانم، گفت: مردم بعد از نماز براي ما نمي نشستند پس خطبه را قبل از نماز قرار داديم» [ بخاري كتاب العيدين، فتح الباري 2/488 ح 956].

جواب
روايت ابوسعيد خدري-رضي الله عنه- با اين ادعا كه صحابه تغيير سنت داده‌ اند از كارهاي بسيار تعجب‌ بر‌انگيز است چون در اين روايت هيچ حجتي براي ادعاي انان نيست، بلكه در آن دليلي بر اين است كه صحابه به امر سنت قيام كرده‌ اند و كسي را كه برخلاف آن رفته انكار كرده ‌اند و اين مطلب كه تقبيح تقديم خطبه بر نماز عيد توسط مروان از زبان صحابي جليل ابوسعيد خدري-رضي الله عنه- است.
صحيح اينست كه صحابه بودن مروان ثابت نيست و هنگامي كه پيامبر -صلى الله عليه وسلم- وفات نمود او بچه‌اي هشت ساله بود كه بعد از تبعيد پدرش از طرف پيامبر -صلى الله عليه وسلم- به طائف در آنجا بود[الاستيعاب، ابن عبدالبر، چاپ شده با الاصابة 10/70 و الاصابة، ابن حجر 9/318.].

ابن‌اثير مي گويد: «او پيامبر -صلى الله عليه وسلم- را نديده است چون وقتي كه پيامبر -صلى الله عليه وسلم- پدرش (حكم) را به طائف تبعيد نمود، آنجا مي ‌زيست و هنوز بچه‌اي بود كه به عقل نرسيده بود»[اسد الغابة 5/139].

ذهبي او را از بزرگان تابعين شمرده است[سير لاعلام النبلاء 3/476].

و ابن‌حجر مي گويد: كسي را نديده‌ ام كه به طور قطعي به صحابي بودن او سخن گفته باشد[الاصابة 9/318].

بنابراين عملكرد مروان بر صحابه نبايد تحميل شود، مخصوصاً اينكه صحابه‌اي كه در آن صحنه حاضر شده يعني ابوسعيد خدري، عمل او را انكار كرده‌ است. عمل مروان مبني بر تقديم خطبه بر نماز عيد اگر چه درست نيست، اما علما گفته ‌اند كه او از سر اجتهاد اين كار را كرده است.

ابن‌حجر در شرح حديث بعد از قول مروان مي‌ گويد: «مردم بعد از نماز براي ما نمي‌ نشستند.» از اين جمله احساس مي شود كه مروان با اجتهاد خود اين كار را كرده است»[ فتح الباري 2/450].

از ابن‌ منير روايت شده است كه مي ‌گويد: ابوسعيد خواست فعل رسول خدا-صلى الله عليه وسلم- را در اين مورد واضح و معلوم سازد و مروان آن را حمل بر افضليت كرده‌ است و به خاطر تغيير اوضاع مردم از عمل به افضليت عذر خواسته و فكر كرده است اصل سنت كه حفظ بر سماع خطبه مي باشد بهتر از حفظ هيئت آن است كه از شروط آن نيست[فتح الباري 2/450].
به نقل از
دفاع از اهل بيت
با اندكي تلخيص
نوشته شده توسط اهل سنت جنوب

هیچ نظری موجود نیست: